عجایب هفت گانه ی ایران:1)ژاپنی عاقل 2)آلمانی بخشنده 3)فرانسویی با غیرت 4)تهرونی با معرفت 5)یزدی با شهامت 6)اسراییلی با شخصیت 7)عرب با تربیت

شباهت گوز با دوست پسر: هر دو تاشون رو وقتی ول کنی راحت می شی

بچه: مامان بچه ها تو مهدکودک حرف های زشت میزنن. مامان: وااای عزیزم تو یاد نگیری ها. بچه: من به قبر بابام بخندم از این کس شعر ها بگم.

دروغ پسرانه : 1. خیلی میخوامت(ماشاالله پسرها همه رو میخوان) 2.همیشه به یادتم(مخصوصا موقع لالا) 3.تا اخرش با هاتم(ولی از یه نوع دیگش) 4.غیر تو به هیچکسی فکر نمیکنم(اره جون عمت) 5.من بهت اعتماد کامل دارم(مخصوصا در حین تلفن پشت خطی داشته باشی) 6.تا حالا با هیچ دختری انقدر صمیمی نبودم(به جز خواهرم) 7.دوستت دارم(دروغ سال 85)

به یه پیرزنه ??? ساله میگن دوست داری چند سال عمر کنی؟میگه : دوست دارم ? سال دیگه زندگی کنم بشم ??? جوونا سوارم شن...!

دراتاق عمل بیمارستان مغز یک بقال با یک روضه خوان ؛ عوض شد . بعد از بهبودی رفتن دیدند میوه فروشه میگه اگه خدا بخواد سیب کیلو 300 تومان و . . . رفتند مسجد دیدند روضه خونه تند تند دستاشو به هم می زنه و میگه بدو بدو که امام حسینو کشتند . .

پیرزنه لخت اومد تو خیابون گفتند این دیکه چه مدلیشه ؟ گفت مدل چروکه . . .

طبق آخرین تحقیقات پزشکی ثابت شده یک گوز با لذت به اندازه ی ده قرص اکس شادی آور است.

خانه‌ای با تمامیِ امکانات: سونا خشک، سونا بخار، استخر، جکوزی، سالن کنفرانس، سالن بدن‌سازی، لابیِ بزرگ، 5 خوابه، 450 متر زیربنا، دوبلکس ( یعنی کلا 900 متر )، در بهترین نقطة بالایِ شهر، پنت‌هاوسِ یه برجِ 40 طبقه، با دیدِ عالی متعلق به اینجانب میباشد! کـون همتون بسوزه!!! غضنفر

دو تا تنبل دراز کشیده بودند یکیشون داشته خمیازه می کشیدهاون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا بزن ...

جک های اسراییلیی

اسراییلی میره استخر شنا کنه اهنگ تایتانیک میذارن جو میگیره غرق میشه

یه روز یه اسراییلی میره دکتر میگه اقای دکتر ما بچه دار نمیشیم دکتر میگه چند وقته ازدواج کردین میگه ?هفته دکتر میگه اینی که گرفتی زنه نه زود پز

یه روز یه اسراییلی عصبانی میشه به شکمش میگه :چقدر من کار کنم تو بخوری .شکمش جواب میده میخوای من کار کنم تو بخوری

اسراییلی مسجد می سازه هیچ کس نمیره نماز بخونه تابلو میزنه : نماز بدون وضو ..... شکسته .... نشسته ..... گوز آزاد

یه روز یه اسراییلی شکر می خره برای اینکه مورچه نخوره روش می نویسه نمک.

روی بیلبورد زده سیو همان سیب است اسراییلی میگه: دروغ میگه من خوردم صابون بید.

اسراییلی قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک!

دریای غم ساحل ندارد. اسراییلیا همشو آسفالت کردند.

اسراییلی می‌خواسته غرق مناجات بشه، جلیقه نجات می‌پوشه.